من از این پنجره دنبال هوا می گردم من در این خاک، در این شهر، به دنبال خدا می گردم من همه عصیانم من به آن می که ندارد غم او عصیانم من به فریاد که ناید ز گلو عصیانم من به آن خالق گم کرده سبو، بی می و کو عصیانم من بر آن دوزخ پر باده بنوش عصیانم من بر آن جنت پر زاهد و هوش عصیانم من هوایی خواهم، که در آن عشق به پهنای طبیعت جاریست و خدایی که به زیبایی یک شاخه ی گل، به حقیقت جاریست من بر اندیشه که ادراک مرا بر بندد عصیانم من خدایی خواهم، که اندیشه ی ادراک زمین برتابد و بر این کهنه گل آلود، هوا بگشاید من خدایی خواهم، که نادیده مرا نستیزد که مرا هر چه بدم، نگریزد من خدایی خواهم، که به یک ساز، به یک نغمه دل آشوب شود. که به آهنگ خوش مرغ سحر، همه آغوش شود. من از این پنجره دنبال هوا می گردم. من در این خاک در این شهر به دنبال خدا می گردم.
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
سلاااااااااااااااااااااااااااام چطوری منم فاطی بابا خیلی وقته ندیدیمت مشتاق دیدار نظر لطفت بودعزیزم ...